۱۳۹۰ اردیبهشت ۹, جمعه

به یاد علیرضا داودی




علیرضا داودی از فعالین چپ دانشجویی، فعال حقوق کارگران ، زنان به علت فعالیت در دانشگاه در ۲۴ بهمن سال ۱۳۸۷ در شاهین شهر اصفهان  بازداشت میشود. از فعالیتها او می‌توان به به سازماندهی و سخنرانی‌ مراسم ۸ مارس سال ۸۶ در اصفهان، ۱۳ آذر سال ۸۶ در اصفهان، سخنرانی‌ در مراسم اول ماه مه‌ در کامیاران اشاره کرد. همچنین ایشان سردبیر نشریه دانشجویی راه خاکی و سخنگو دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب در اصفهان بود.در ۵ اردیبهشت سال ۱۳۸۷ با قرار وثیقه ۱۰۰ میلیونی از زندان آزاد میشود. علیرضا علیرغم دادن تعهد کتبی‌، در زمان اعتراضات بعد انتخابات ۲ هفته در تهران به سر میبرد. سرانجام علیرضا داودی در سنّ ۲۶ سلأگی، ۳ ماه پس از آزادی در ۷ مرداد سال ۱۳۸۸ در بیمارستان خورشید اصفهان بطرز  مشکوکی فوت می‌کند. پزشکان علت مرگ او را ایست قلبی اعلام میکنند ولی‌ خانواده ایشان معتقد هستند وی در سلامت کامل جسمی‌ قرارداشته است.

۱۳۹۰ اردیبهشت ۷, چهارشنبه

برای مظلومیت بهروز جاوید تهرانی‌




بهروز جاوید تهرانی‌ برای اولین بار پس از  خیزش دانشجویان در تیرماه سال ۱۳۷۸ دستگیر شد. او که در هنگام دستگیری ۲۲ سال بیشتر نداشت، حدود  ۹ ماه را در سلول انفرادی زندان آوین بسر برد. بهروز جاوید تهرانی‌ اول به ۸ سال حبس تعریزی محکوم میشود. حکم او بعدها به ۴ سال کاهش می‌یابد. ۲ ماه قبل از اینکه ایشان آزاد شوند  مادرش به علت بیماری فوت میکنند، ولی‌ به ایشان اجازه شرکت در مراسم و  وداع آخر با مادر را نمیدهند. سرانجام ایشان در سال ۱۳۸۲ از زندان آزاد میشوند. در سال ۱۳۸۳  بهروز دوباره  هنگامی که به همراه خانوادگان زندانیان سیاسی در اعتراض به وضعیت زندانیان سیاسی در مقابل سازمان ملل تجمع کرده بودند دستگیر میشود. بعد از چند روز آزاد ولی‌ در تظاهرات دانشجویی تیرماه سال ۱۳۸۳ دوباره دستگیر میشود.  بلافاصله  در اعتراض به رفتار بد با  زندانیان سیاسی  خانواده‌های آنها دست به اعتصاب عذا میزند. بهروز جاوید تهرانی‌ از سال ۱۳۸۳ در زندان رجائی شهر در کنار زندانیان خطرناک نگهداری میشود که  سلامت ایشان را در معرض خطر قرار میدهد. او همچنین در معرض شکنجه‌های بسیاری قرار گرفته که که بینایی ایشان را تهدید می‌کند. بهروز جاوید تهرانی‌ در حال حاضر ۱۲ سال از جوانیش را برای رسید به دمکراسی، آزادی و حقوق بشر در زندانهای جمهوری اسلامی گذرانده است.

۱۳۹۰ فروردین ۳۱, چهارشنبه

خاطره‌ای از ناصر خان حجازی





خرداد سال ۱۳۶۵، دیدار استقلال و پرسپولیس از مسابقات باشگاهی تهران به کاپیتانی ناصر حجازی از استقلال و علی‌ پروین از پرسپولیس. ناصر خان حجازی از به دست گرفتن عکس آیت  الله خمینی در در هنگام ورود بازیکنان به زمین امتناع می‌‌کند  و آنرا به نفر بعدی می‌‌دهد. همان باعث ممنوع کار شدن ایشان در همان سال میشود و ایشان به ناچار مجبور به کوچ اجباری به خارج کشور می‌‌گردد.

۱۳۹۰ فروردین ۲۸, یکشنبه

آیا محمد پیامبری انساندوست، مسالمت طلب، آزاده یا قدرت طلب، ظالم و انتقام گر‌؟


محمد ابن عبدالله  تا زمانی‌ که در مکه زندگی‌ می‌‌کرد، پیامبری خیرخواه ،صلح جو، انساندوست  که برای رستگاری مردم تلاش می‌‌کرد. آنچنان که در مدت ۱۰ سال اقامت در مکه  حدود ۸۸ سوره بر محمد نازل میشود که وی را فردی بشر دوست  و زاهدی خدا شناس به مردم معرفی می‌کند. که می‌توان به سوره انعام آیه ۱۳۵ اشاره کرد.
(بگو‌ای گروه ندان هرچه در توانایی دارید در عمل بکار ببرید،من نیز نیک‌ عمل می‌کنم آنگاه شما آگاه خواهید شد چه کسی‌ عاقبت خوب دارد و ستمکاران را رستگاری نیست.)
آیه ۱۵۹ سوره انعام:
( در حقیقت آنهایی که  معتقدات دینی  فرقه فرقه شدند،چشم از آنها بپوش که چنین کسانی‌ بکار تو نیایند. از دست آنها غمگین نباش که مجازات آنها با خداست.)
آیه ۴۱ سوره الزمر:
(ما این کتاب را به حق برای هدایت مردم بر تو نازل کردیم. پس هر کس که هدایت یافت به سود خود اوست ، و هر که گمراه شد به زیان خود به گمراهی افتاده است و تو وکیل آنها نیستی‌.)
می‌توان از این آیات و آیاتی دیگر که همگی‌ در مکه بر محمد نازل شدند به این نتیجه رسید که ایشان پیامبری صلح طلب و انساندوست و خیر خواه  بوده است.
زمانی‌ که محمد به مدینه هجرت می‌کند و یک قدرتی‌ بین خود حس می‌کند دیگر به یارانش موعظه نمیکند بلکه دستور کشتن مخالفان را میدهد. می‌توان این خو جنگ ستیزی را در بعضی‌ از آیات سوره‌های مدنی جستجو کرد،
از جمله آیه ۱۹۱ سوره بقره:
(هر کجا مشرکین را یافتید آنها را بکشید و از شهرشان آواره‌شان سازید چنانکه آنان شما را از از وطن آواره کردند..........)

یا در آیه ۷۱ و ۸۹ سوره نسا:
(‌ای اهل ایمان سلاح جنگ برگیرید آنگاه دسته دسته یا همه باهم برای جهاد اقدام کنید.)
( منافقین را تا در راه خدا گام برندارند، دوست نگیر ، و اگر مخالفت کردند هر کجا یافتید به قتل برسانید.)
آیه ۶۱ سوره احزاب:
(مردم پلید را هر کجا یافتید، آنانرا گفته و بکشید.)
آنچنان که از این آیات سوره‌های معدنی بر گرفته میشود  ، محمد وقتی به  قدرتی‌ دست پیدا کرد دست به کشتار مخالفان خود زد که می‌توان نمونه‌های زیادی از آن را  در تاریخ صدر اسلام پیدا کرد.

علی‌ اکبر سعیدی سیرجانی



علی‌ اکبر سعیدی سیرجانی در آذر سال ۱۳۱۰ در سیرجان کرمان متولد شد. ایشان بعد از اقامتی کوتاه در خارج کشور بعد از انقلاب به ایران بازگشت. دلیل او این بود که باید در داخل کشور برای ارتقای سطح آگاهی‌ مردم نیز در دفاع از آزادی تلاش نمود نه در خارج کشور. سعیدی سیرجانی چه در خارج چه در داخل نامه‌ی سر گشاده به بالاترین مقامات جمهوری اسلامی نوشت که همان باعث مرتد خواندن ایشان از طرف رهبر جمهوری اسلامی سید علی‌ خامنه‌ای و فرمان قتل وی شد. بعد از چندی در اسفند سال ۱۳۷۲ ایشان را دستگیر  و در یکی‌ از خانه‌های امن وزارت اطلاعات  نگهداری کردند. با صدور اطلأعیه ائی وی را متهم به نگهداری و استعمال مواد مخدر  و نیز همجنسبازی کردند.سعید سیرجانی در آذر سال ۱۳۷۳ در مرگی مشکوک چشم از جهان فرو بست و جسد وی مخفیانه در بهشت زهرا بخاک سپرده شد. بعد از افشا شدن قتلهای زنجیره‌ای، نحوه مرگ ایشان مشخص میشود. که با نقشه‌ای قبلی‌ یکی‌ از غذاها مورد علقه ایشان که باعث یبوست  میشود را به ایشان میدهند و شیاف پتاسیم برای درمان استفاده می‌کند که همان باعث ایست قلبی سعیدی سیرجانی میشود.
سعید سیرجانی علاوه بر فعالیت های  سیاسی، ادیب، نویسنده و  استاد دانشگاه هم بود. سعید سیرجانی آثار مکتب و منظوم بسیاری از خود برجا گذشت که میتوان به؛
آشوب یادها(۱۳۵۶) ,شیخ صنعان (۱۳۵۸) ,در آستین مرقع (۱۳۶۳) ,ای کوته‌آستینان (۱۳۶۷) ,سیمای دو زن (۱۳۶۷)
ضحاکِ ماردوش (۱۳۶۴), ته بساط (۱۳۶۹), بیچاره اسفندیار (۱۳۶۹) ,قافله‌سالارِ سخن خانلری (۱۳۷۰) و شهسوار عرصهٔ آزادگی (۱۳۷۳) (که به چاپ نرسیده و گویا در بایگانی وزارت اطلاعات است) نام برد.

۱۳۹۰ فروردین ۲۶, جمعه

آخرین سخنرانی



پرفسور رندی پوسچ در آخرین روزهای زندگی‌ خود از آرزوهای دوران بچگیش و نحوه به دست آوردن آنها و چگونگی‌ کمک به دیگران برای دستیابی به آرزوهای کودکیشان صحبت می‌‌کند.
رندی که مبتلا به سرطان لوزل معده است. دکترها تنها ۳ تا ۶ ماه بهش فرصت زندگی‌ دادند ولی‌ رندی تصمیم گرفته است از تمام لحظات باقیمانده  زندگیش استفاده کند. رندی معتقد هست مهم نیست چه کارتی سهمت باشه مهم اینه که اونو به چه نحوی بازی کنی‌.

در آغاز رندی از آرزوهای دوران کودکی خود صحبت می‌کند  و از همه می‌خواهد که هیچوقت داشتن آرزوهای بزرگ را از خود دور نکند. رندی توضیح میده که آرزوها باید مشخصات دقیق داشته باشند.در قسمتی‌ دیگر توضیح میده موانع‌های که که سر راه ما قرار میگیرند برای این است که آن چیز را چقدر جدی می‌خواهیم داشته باشیم.
در قسمتی  دیگر درباره آرزوهای صحبت می‌کند که  به آنها نرسید ولی‌ درسهای زیادی از آن گرفت. وقتی‌ مربی‌ فوتبالش یاد میدهد که همه چیز از پایه شروع میشود و ظاهر زیبا هیچ کاربردی ندارد. همچنین وقتی‌ شما کاری اشتباهی‌ انجام میدهی‌ و کسی‌ چیزی بهت نگوید یعنی‌ آنها از تو قطع امید کردند.وقتی‌ کاری را با جدیت انجام دهی‌، آن جزئی از زندگی‌ روزمره ت خواهد شد. تجربه را زمانی‌ بدست خواهی‌ آورد که به آن چیزی که میخواهی‌ نمیرسی و خیلی‌ چیزهای که ما یاد میگیریم به صورت غیر مستقیم است.
رندی درسی‌ که از استادش یاد گرفته است را با همه درمیان می‌گذرد که اگه به اندازه کافی‌ صبر کنی‌  انسانها غافلگیرت می‌کند.


درس های دیگری که رندی به دوستدارانش میدهد از این قرار است،

  • همیشه به فردی که مقام بالاتری از تو دارد احترام بذار ولی‌ همزمان از سوال کردن از او خوداری نکن.
  • دوستی‌ به مانند یک خیابان دوطرفه است.
  • همیشه حقیقت را بگو ،  و به دیگران بیشتر از خودت توجه کن.
  • تا میتوانی‌ نسبت به دیگران قدرشناس باش.
  • همیشه دنبال ویزگیهای مثبت افراد باش.
  • همیشه آماده باش.  آمادگی و موقعیت باعث بوجود آمدن شانس میشوند. 
  • اگر می‌خواهید دنیا قشنگی‌ داشته باشید همیشه در کنار هم باشید.
  • اگه کار جدیدی  را شروع کردی مطمئنا موانع زیادی جلو راهت قرار میگیرند.
  • اگر انسانها تو را به عنوان فردی از خود راضی‌ بشناسند آن باعث محدودیت برای دستیابی به آرزوهایت میشود.
مهمترین درس رندی این بود که مساله این نیست که به چه صورت به آرزوهایت دست پیدا کنی‌ بلکه باید یاد بگیری به چه صورتی‌ زندگی‌ کنی‌. اگه زندگیت را درست  اداره کنی‌ آرزوهای دوران کودکی به سمت شما می‌آید.
سرانجام پرفسور رندی پوسچ ۱۰ ماه بعد از این سخنرانی‌  در سنّ ۴۸ سالگی چشم از جهان فرو بست.

۱۳۹۰ فروردین ۲۴, چهارشنبه

ستار خان- سردار ملی‌

ستار قره داغی‌ در سال ۱۲۴۱ خورشیدی در روستا بی‌ شک از توابع ارسبارن قره داغ آذربایجان به دنیا آمد. ستار در جوانی به جرگه لوطیان  محله امیر خیز تبریز درامد و به حقوق طبقه زحمتکشان می‌‌پرداخت. ایشان در کودکی علاقه وافری به تیراندازی و اسب سواری داشت. به مرور زمان مهارتهای  فنون جنگی را فرا گرفت و  به مدت ۱۱ ماه رهبری نیروهای مجاهدین تبریز و ارامنه در برابر قشون دولتی برعهده داشت. پس از ماها محاصره قشون روسیه با موافقت  محمد علی‌ شاه به سمت تبریز حرکت کردند و وارد تبریز شدند. ستار خان حاضر به اطاعت از نیروهای روسیه نشد و به کنسول خانه عثمانی در تبریز پناهنده شد. پس از عقب نشینی قوی روس رحیم خان حکم تبریز را از شهر بیرون کردند. سرانجام با درخواست ملا محمد کاظم خراسانی و ملیون به همراه باقر خان به سمت تهران حرکت کردند.
ایشان و یارانش در باغ آتابک و باقر خان  و همراهانش در عشرت آباد سکنی گزیدند. هدف دولت مشروطه از این اقدام بظاهر تجلیل از ستار خان و باقر خان و درواقع کنترل آذربایجان و خلع سلاح مجاهدین تبریز بود. بعد از چند روز مجلس طرحی را تصویب کرد که به موجب آن تمام مجاهدین و غیر نظامیان از جمله ستار خان و یارانش باید سلاح‌های خود را تحویل دهند. به تدریج دیگر مجاهدین که با این امر مخالف بودند به ستار خان و یارانش پیوستند. سرانجام قوای دولتی ، به فرماندهی پیرم خان  باغ آتابک را محاصره کردند و  به مدت چند ساعت حدود ۳۰۰ نفر در باغ کشته میشوند.ستار خان مجروح و توسط قوای دولتی دستگیر میگردد و  همراهانش به ناچار خلع سلاح میگردند. بعد از گذشت ۴ سال از این وقایع، ستار  خان در سنّ ۵۳ سالگی در تهران درگذشت و بر خلاف وصیتش، در باغ طوطی در جوار بقعه حضرت عبدالعظیم به خاک سپرده شد.

۱۳۹۰ فروردین ۲۳, سه‌شنبه

نگاهی‌ کوتاه به زندگی‌ فریدون فرخزاد






فریدون فرخزاد در شهریور سال ۱۳۱۷ در تهران چشم  به عرصه زندگی‌ گذاشت و پس از اخذ مدرک دیپلم خود از دبیرستان دارلفنون به آلمان رفت. فریدون در آلمان در رشته حقوق سیاسی به تحصیل پرداخت و تز‌ خود را درباره عقاید مارکس بر کلیسا و حکومت آلمان شرقی‌ نوشت و با مدرک فوق لیسانس در رشته حقوق سیاسی از دانشگاه مونیخ فارغ تحصیل شد. فریدون فرخ زد علاوه بر مدرک علوم سیاسی، خواننده، هنرپیشه، نویسنده و شو من برنامه های تلویزیونی نیز بود.
بعد از انقلاب مجبور به مبارزه و زندگی مخفی‌ بود و سرانجام ناچار به ترک وطن گردید ودر آلمان سکنی گزید. در جنگ ایران و عراق موفق شود بعضی‌ از اسیران نوجوان را به اروپا  منتقل کند. فریدون فرخزاد در این سالها همواره به افشگری بر علیه حکومت جمهوری اسلامی پرداخت. سرانجام جان خود برای سربلندی ایران و ایرانی‌ فدا کرد. سرانجام ایشان در مرداد سال ۱۳۷۱با ۱۷ ضربه چاقو در منزل خود در بن توسط ماموران امنیتی‌ جمهوری اسلامی به قتل رسید.
از جمله آثار ایشان می‌توان به، در نهایت آغاز جمله است عشق، من از مردن خسته و فصلی دیگر به زبان آلمانی‌ اشاره کرد.

۱۳۹۰ فروردین ۱۹, جمعه

حمید پور حاجی زاده از قربانیان قتلهای زنجیره‌ای

حمید پورحاجی زاده شاعر کرمانی متخلص به (سحر) در سال ۱۳۲۹ در روستا بزنجان از توابع استان کرمان بدنیا آمد. پس از اتمام تحصیلات ابتدایی‌،  فوق دیپلم ادبیات خود  را از دانشسرای راهنمایی‌ کرمان دریافت کرد. پس از انقلاب لیسانس ادبیات  فارسی خود را از دانشگاه شهید با هنر کرمان دریافت کرد.
ایشان در سال ۱۳۶۰ با روح انگیز سلطانی نژاد ازدوج کرد و حاصل آن سه فرزند به نام  اروند، ارس و کارون است. در آخرین روزهای شهریور سال ۱۳۷۷ به همراه پسر  ۹ ساله اش کارون با ۴۳ ضربه چاقو (کارون ۱۶ ضربه و سحر با ۲۷ ضربه) به گونه ای‌‌ فجیع به  قتل رسیدند.




حاصل ۴۹ سال زندگی وی چندین کتاب است  با نامهای :
کتاب سه جلدی کنکاش نامه افیون ,فرهنگ و فولکور بزنجان و لک, عروضی دیگر و قافیه‌ای دیگر, واژه یابی چند ,آرایه‌های ادبی ,آواهای گمشده درموسیقی شعر پارسی که تحقیقی هستند و پرستوها به ابرها پرواز می‌کنند ,کارون در من است,کولی عاشق نمی‌شود ,سرود گمشده ,یاد آن پیرزن رند بزنجان جاوید , پدر بی تو در نهایت شب